نشان تجارت - هدی کاشانیان: «توزیع عادلانه ثروت» به معنای تخصیص و توزیع منابع مالی و داراییها به گونهای است که همه افراد جامعه، صرفنظر از موقعیت اجتماعی یا اقتصادیشان، به فرصتی برابر برای دسترسی به منابع و بهرهمندی از آنها دست یابند.
این مفهوم یکی از اصول مهم در عدالت اجتماعی و اقتصادی است و میتواند به کاهش نابرابریهای اقتصادی و افزایش رفاه عمومی کمک کند. در ادامه به توضیح بیشتری درباره توزیع عادلانه ثروت پرداخته میشود.
درست است که امکان ندارد یک کارگر ساده بتواند به اندازه یک مهندس کارآفرین و خلاق، درآمد داشته باشد و یا معقول نیست که یک کمکپرستار، دستمزدی برابر با یک جراح داشته باشد، اما افراد جوامع بشری به خصوص جوامع سرمایهداری، بسیار بیش از این مقدار طبیعی و ضروری، تفاوت دارند که تنها استعداد و لیاقت و شایستگی فردی را عامل دستیابی به ثروتهای هنگفتی بدانیم که در این جوامع، موجب تفاوت عظیم دارائیها و درآمدها میان افراد و گروههای مختلف اجتماعی شده است.
۱. کاهش نابرابری اقتصادی
هدف اصلی توزیع عادلانه ثروت، کاهش فاصله اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه است. این امر میتواند از طریق سیاستهای مالیاتی، دستمزدهای منصفانه، و دسترسی به فرصتهای برابر محقق شود.
۲. بهبود رفاه عمومی
با توزیع عادلانه ثروت، امکانات و خدمات به صورت عادلانهتری بین افراد جامعه توزیع میشود، که میتواند به بهبود کیفیت زندگی و رفاه عمومی منجر شود.
۳. افزایش فرصتهای اقتصادی
توزیع عادلانه ثروت به همه افراد، فرصتهای برابر برای دسترسی به آموزش، بهداشت، مسکن و شغل مناسب را میدهد.
سیاستهای مالیاتی
مالیات بر درآمد پیشرونده بخش بزرگی از درآمدهای بالا و درصد کمتری از درآمدهای پایین را به خود اختصاص میدهد. در این نوع از سیاست مالیاتی، فقرا مالیات کمتری میپردازند و درصد بیشتری از درآمد خود را حفظ میکنند و ثروتمندان درآمد بیشتری را به مالیات میدهند. این نوع از سیاستگذاری در مالیات را میتوان با این واقعیت توجیه کرد که ۱۰۰ دلار برای یک فرد ثروتمند ارزش چندانی (تقریباً هیچ ارزشی) نسبت به یک فرد فقیر ندارد. دولت از درآمد مالیاتی نیز برای فعالیتهای ضروری و مفید برای جامعه استفاده میکند. فرض کنید همه افراد جامعه از این نوع از سیاستگذاری سود یکسانی خواهند برد، اما ثروتمندان هزینه بیشتری برای آن میپردازند، بنابراین این مالیات به نحوی، دو برابر نابرابری را کاهش میدهد.
برنامههای رفاه اجتماعی
این مزایا، پول واقعی را برای افراد با درآمد بسیار کم یا بدون درآمد فراهم میکند و به آنها آزادی مطلق در تصمیمگیری درباره نحوه استفاده از این مزیت را میدهد. این مزایا فقط در صورتی منطقی هستند که فرض کنیم عاملان اقتصادی به نفع خود تصمیم میگیرند و بهترین تصمیم اقتصادی برای سود خود را انجام میدهند، مثل ایجاد و اجرای برنامههای حمایتی بیمه بیکاری، بیمه سلامت، و حمایت از سالمندان و یا تأمین حداقل دستمزد و حقوق بازنشستگی برای همه افراد.
دسترسی به آموزش و بهداشت
* تضمین دسترسی برابر به آموزش و بهداشت با کیفیت برای همه اقشار جامعه.
* سرمایهگذاری در زیرساختهای آموزشی و بهداشتی در مناطق کمتر توسعهیافته.
توسعه اقتصادی پایدار
اگر پول نقد به یک فرد فقیر داده شود، او ممکن است «بهترین» انتخاب اقتصادی برای پول اضافی به دستآمده را نکند؛ بنابراین، استفاده از کوپن غذایی یا توزیع مستقیم غذا میتواند نمونهای از راهحلهای ارائه شده برای این انتخاب اقتصادی باشد. اما ایجاد فرصتهای شغلی جدید و حمایت از کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک و تشویق به سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و خدماتی میتواند فرصتهای شغلی بیشتری را ایجاد کند.
چالشها و موانع
مقاومت سیاسی و اجتماعی
ممکن است برخی از اقشار ثروتمند و قدرتمند جامعه در برابر تغییرات ساختاری که به توزیع عادلانه ثروت منجر میشود، مقاومت کنند.
فساد و ناکارآمدی دولتی
وجود فساد و ناکارآمدی در نهادهای دولتی میتواند مانع از اجرای موثر سیاستهای توزیع عادلانه ثروت شود.
نابرابریهای ساختاری
نابرابریهای ریشهدار و ساختاری که در طول سالها و دههها ایجاد شدهاند، به سادگی قابل اصلاح نیستند و نیاز به رویکردهای بلندمدت و جامع دارند.
نتیجهگیری
توزیع عادلانه ثروت یکی از اصول اساسی عدالت اجتماعی و اقتصادی است که میتواند به کاهش نابرابریها و افزایش رفاه عمومی منجر شود. این امر نیازمند اجرای سیاستهای مؤثر، حمایت از اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر، و همکاری همه نهادهای دولتی و غیردولتی است. تحقق توزیع عادلانه ثروت میتواند به یک جامعه عادلانهتر و پایدارتر منجر شود.